وا میشود به عادت معمول با کلید

هر قفل و در،به دست شما هست تا کلید

 

درها بدون شک،همگی باز می شوند

در قفلشان فرو برود هر کجا، کلید

 

 

ادامه مطلب

گاه نخ را وقت سوزن کردنش تر میکنند

گر نرفت آن تو درش آورده ترتر میکنند

مشکلی دارم ز نجاران وارد باز پرس

گرنرفت آدم ز در داخل چه با در میکنند

 

ادامه مطلب

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس‏

دیدم به خواب حافظ، توى صف اتوبوس

گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم

گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم

گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى

گفتم: چگونه‏اى؟ گفت: در بند بى‏خیالى

گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى

ادامه مطلب

عاشقی از عشق خود فریاد کرد
مـرغ جـان از بند عشـق آزاد کرد
بر سر و صورت زنان گفتا امـان!
خرج عشق و عاشقی هم شد گران!
عاشقی مِی خوردن از جام بلاست
کمترینش پول سرویس طلاست!
نق شنیدن کار هـر روزِ من است
دشمنِ جـانم فقط مادر زن است!

ادامه مطلب

روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما ... دختر

قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است

با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب ،


ادامه مطلب

می خوام بگم چند تا نمونه ی خوب
ز ورزشی ظریف و ناز و محجوب

رشته ای که پول ما رو بلعیده
به ریش فدراسیون هم خندیده

رشته ی سالم ولی پر در آمد
بذار بگم حوصله ام سر اومد

رشته ی مایه ی خجالت ما
ورزش پول دارای راحت ما

ادامه مطلب

یاد باد آنکه سرکوی تواَم منزل بود

یعنی آن منزل خوبی که در آن ساحل بود

در دلم بود که با دوست نباشم هرگز

چه کنم دختر همسایه ی ما خوشگل بود


ادامه مطلب

روزی به رهی مرا گذر بود
خوابیده به ره جناب خر بود
از خر تو نگو که چون گهر بود
چون صاحب دانش و هنر بود
گفتم که جناب در چه حالی؟
فرمود که وضع باشد عالی

 

ادامه مطلب

صفحه قبل 1 صفحه بعد